مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

خسته ام

مانی جونم این روزا خیلی خسته ام خیلی زیاد از سر و صداهایی که از بیرون میاد بیشتر از هر چیزی خسته ام حتی از صدای نفس کشیدن آدمایی که بلند دم و بازدم میکنن خسته ام تو با کوچیک ترین صدایی از خواب میپری و کم خوابیت یعنی بیقراری و اذیت کردن مامان و خستگی صدای دزدگیر ماشین میگم چی میشد کسی دزد نمیشد تا ماشین ها هم دزدگیر نداشتن تا تو با صداش از خواب بیدار شی نمیدونم!!!!!!!!! بی حوصله و کلافه ام تو هستی تو هستی تا مامان تنها نباشه و دلش بهت گرم باشه اما..... اما ما آدما یه جاهایی تو دلمون داریم که همیشه خالیه نه ناراحت نشو واسه کس دیگه ای خالی نیست واسه غصه هامون خالیه واسه الکی دلگیر شدن بی خودی ناراحت بودن یه چیزی ...
2 دی 1390